شعر در مورد پختگی

شعر در مورد پختگی ,شعر درباره پختگی,شعر برای پختگی,شعر در باره پختگی,شعر با پختگی,شعر درمورد پختگی,شعر با کلمه پختگی,شعر با کلمه ی پختگی,شعری در مورد پختگی,شعری درباره پختگی,شعر درباره ی پختگی,شعر کودکانه در مورد پختگی,شعر مفهومی در مورد پختگی,شعرهای کودکانه در مورد پختگی

شعر در مورد پختگی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پختگی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

زیر درخت خرما انداز همچو مریم

گر کاهلی به غایت ور نیز سست پیری

از سایه های خرما شیرین شوی چو خرما

وز پختگی خرما تو پختگی پذیری

شعر در مورد پختگی

روشنی بایدت چو شمع بسوز

پختگی بایدت چو دیگ بجوش

چون نه ای اهل وجد، ساکن باش

از تواجد چرا شدی مدهوش

شعر درباره پختگی

پختگی دلم که پر خون است

دمبدم از غم تو سر کرده

بی خبر کرد ناله گوش مرا

لیک گوش ترا خبر کرده

شعر برای پختگی

پختگی خواهی بدرد بینوائی صبر کن

آسمان سرسبز دارد میوه های خام را

تیره بختی نیز مفت اعتبار زندگی است

شمع صبح عالم اقبال داند شام را

شعر در باره پختگی

بطبع اهل دنیا پختگی نیست

ثمر چندانکه سرسبز است خام است

اسیری شهپر آزادی ماست

نگین دام ما را صید نام است

شعر با پختگی

پختگی در پرده رنگ خزانی بوده است

میوه ام در فکر سرسبزی خیال خام داشت

یاد آن شوقیکه از بی طاقتیهای طلب دل

طپیدن نیز در راهت شمار گام داشت

شعر درمورد پختگی

بخلق سبقت اسباب پختگی مفروش

که بیشتر ثمر پیشرس گداخته است

زنقد داغ مکافات خویش آگه نیست

دماغ شعله باین خوش که خس گداخته است

شعر با کلمه پختگی

پختگی نتوان بدست آورد بی سعی فنا

غیر خاکستر خیال شعله هم خامست

خام تا سخن باقی بود در دست صهبای کمال

نیست غیر از خامشی چون صاف میگردد کلام

شعر با کلمه ی پختگی

از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار

پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما

فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود

گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما

شعری در مورد پختگی

تلاش پختگی کردم ز خامی ها، ندانستم

که در خامی بهار بی خزانی هست

عنبر را تهیدستان قسمت را چه سود از رهبر کامل؟

که خضر از آب حیوان تشنه می آرد سکندر را

شعری درباره پختگی

نیست مقبول دل عشق، پسندیده عقل

هر که آدم بود آنجا، دد و دام است اینجا

تا در آتشکده دل نگدازی صائب

دعوی پختگی اندیشه خام است اینجا

شعر درباره ی پختگی

به قدر پختگی بر خویش می لرزند آگاهان

ندارد بیم افتادن ثمر چون نیمرس باشد

خیالات غریب من زغربت بر نمی آید

که سرگشته است فریادی که بی فریادرس باشد

شعر کودکانه در مورد پختگی

سفر کن از وطن گر آرزوی پختگی داری

که جوش بحر خامی را زعنبر برنمی دارد

نهند از تنگدستی خاکیان سر بر خط فرمان

سبو چون شد تهی از پای خم سر برنمی دارد

شعر مفهومی در مورد پختگی

نباشد پختگی را آتشی چون نور بینایی

زخامی بی بصیرت را سفر بیرون نمی آرد

رخ چون آفتاب ساقیان خونگرمیی دارد

که از میخانه کس دامان تر بیرون نمی آرد

شعرهای کودکانه در مورد پختگی

بی پختگی ز عمر حلاوت مدار چشم

بادام سبز را نتوان در شکر گرفت

صائب جریده شو که سکندر ز آب خضر

زان ناامید شد که پی راهبر گرفت

شعر در مورد پختگی

بیشتر بخوانید :

اشعار وحشی بافقی

اشعار ناصرخسرو

اشعار فخرالدین عراقی

اشعار سنایی

اشعار امیرخسرو دهلوی